امنیت هیجانی چیست؟

و شکل گیری پیوند تاریخی میان ایرانیان در طی قرن ها

نویسنده: هیربد هیومن

و چه تاثیراتی بر زندگی و روابط ما دارد

امنیت هیجانی حالتی از احساس ثبات و اطمینان در درون یک فرد است که با روابط سالم و ارتباطات امن و مثبت از سوی دنیای پیرامون حمایت می‌شود. این حس اجازه می‌دهد افراد بدون ترس از داوری یا طردشدگی، خود واقعی‌شان را بیان کرده و با چالش‌ها و تغییرات زندگی مقابله کنند.

امنیت هیجانی نتیجه درک متقابل، اعتماد و حمایت مستمر در روابط است و به افزایش اعتماد به نفس، رضایت از زندگی و توسعه روابط عمیق‌تر و معنادارتر منجر می‌شود. این نوع امنیت زمینه رشد فردی و بهبود تعاملات اجتماعی را فراهم آورده و برای سلامت روان و کلیت رفاه زندگی افراد ضروری است.

ریشه امنیت هیجانی به آن دسته از نظریه‌های روان‌شناختی برمی‌گردد که بر توسعه شخصیت و روان فرد در روابط اجتماعی تمرکز دارند. اصطلاح امنیت هیجانی اغلب با نظریه‌های دلبستگی در ارتباط است که اولین بار توسط روان‌پزشک و روان‌شناسی به نام جان بالبی (John Bowlby) در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مطرح شد. بالبی معتقد بود که تجارب و روابط میان کودک و مراقبان اصلی‌اش در دوران اولیه زندگی، الگوهای دلبستگی را شکل می‌دهند. این الگوها می‌توانند بر امنیت هیجانی فرد در طول سال‌های زندگی تأثیر بگذارند.

نظریه دلبستگی که توسط جان بالبی و سپس توسط مری اینسورث (Mary Ainsworth) گسترش یافت، بر این باور است که کودکان برای توسعه سالم نیازمند پاسخ‌های امن و محبت‌آمیز از سمت مراقبین خویش هستند. در حقیقت امنیت هیجانی بر احساس پذیرفته و درک شدن در یک رابطه تأکید دارد به صورتی که به کودک اجازه دهد تا به شکلی سالم رشد یافته و در بزرگسالی به یک فرد با دیدگاههای مثبت نسبت به خود و دنیای اطراف تبدیل شود. در دوران کودکی تعاملات با والدین یا مراقبان اصلی می‌توانند الگوهایی از دلبستگی را شکل دهند که در آنها ممکن است ناامنی‌های هیجانی پدید آیند. کودکانی که احساس می‌کنند نیازهای آنها به طور مناسب پاسخ داده نمی‌شود، ممکن است الگوهای دلبستگی ناایمن را خودشان توسعه دهند.

همین الگوهای رفتاری و هیجانی که در اوایل زندگی شکل می‌گیرند، می‌توانند در روابط میان‌فردی در دوران نوجوانی و بزرگسالی هم خود را نشان دهند. مسائلی مانند اعتماد، حمایت عاطفی، ارتباطات و حل تعارض ممکن است تحت تأثیر این الگوهای اولیه قرار بگیرند. ناامنی‌های هیجانی ممکن است در شرایط مختلف و در زمان های متفاوت، بسته به استرس‌ها، تغییرات یا چالش‌های زندگی ظاهر شوند. این عوامل می‌توانند شامل تغییرات بزرگی در زندگی مانند جابه‌جایی‌ها، مهاجرت، جدایی‌ها، یا از دست دادن‌ها باشند که ممکن است به چالش‌های هیجانی سختی منجر شوند. در بزرگسالی، ناامنی هیجانی ممکن است در روابط نزدیک، مواقع تصمیم‌گیری، یا در موقعیت‌هایی که فرد احساس آسیب‌پذیری می‌کند در قالبهای متفاوتی از جمله ترس از رها شدن، دشواری در اعتماد کردن، یا وابستگی بیش از حد ظاهر شود.

افرادی که دچار ناامنی هیجانی هستند، ممکن است نشانه‌ها و الگوهای رفتاری مشخصی را از خود بروز دهند. درک این نشانه‌ها و واکنش‌های مناسب نسبت به آنها می‌تواند به شکل‌دهی یک رابطه مثبت و پشتیبانی‌کننده کمک کند.

از نشانه‌های بارز ناامنی هیجانی می توان به احتیاج مدام فرد به تأیید، اشاره کرد. فرد ممکن است به طور مکرر نیازمند اطمینان یافتن از ارزیابی‌های مثبت دوستان، خانواده یا همکاران باشد.

نشانه دیگر ترس از ردشدگی است. فردی که دچار ناامنی هیجانی است از ورود به روابط یا موقعیت‌هایی که ممکن است منجر به ردشدگی شوند، حتی اگر ریسک کمی داشته باشند اجتناب می کند.

وسواس یا تمایل به کنترل دیگران و محیط نیز از دیگر نشانه های ناامنی هیجانی است. تلاش فرد برای کنترل افراد و یا موقعیت‌ها به منظور پیش‌گیری از انواع احتمال‌ اتفاقات دردناک یا مخاطره‌انگیز، می تواند زمان و انرژی بسیار زیادی از پی تلف کند در حالی که این شرایط برای دیگران ممکن است بسیار عادی یا قابل حل باشد. همچنین قرار گرفتن در حالت‌های دفاعی به دفعات زیاد و در زمانهای طولانی هم، می تواند از نشانه های ناامنی هیجانی باشد. تا جایی که فرد، پاسخ‌های دفاعی نامناسب و شدیدی نسبت به انتقاد یا حتی بازخوردهای دوستانه از خود نشان میدهد.

در نهایت دشواری در اعتماد کردن، به دلیل ترس از آزردگی یا خیانتهایی که قبلاً تجربه شده و یا واکنش‌های هیجانی و عاطفی بیش از حد به موقعیت‌هایی که ممکن است احساس امنیت فرد را تهدید کند از نشانه های دیگر این معضل است.

رابطه با فردی که دچار ناامنی هیجانی است ممکن است چالش‌برانگیز باشد، اما با درک، صبر، و حمایت منسجم، می‌توانیم به او کمک کنیم تا به مرور زمان احساس امنیت و ثبات هیجانی را تجربه کند. امنیت هیجانی یک جزء کلیدی در روابط سالم است و تقویت آن می‌تواند به رشد و شکوفایی روابط کمک کند. از این رو، حمایت مداوم و درک عمیق از احتیاجات هیجانی فرد مهم است و نباید نادیده گرفته شود.

تأمین امنیت هیجانی در روابط نقش کلیدی را ایفا می‌کند و به احساس اعتماد، پذیرفته شدن، و آسودگی در کنار فرد دیگر یا افرادی در یک رابطه اشاره دارد. امنیت هیجانی زمینه‌ساز ارتباطات باز، صمیمانه و مؤثر است و به افراد اجازه می‌دهد تا خود واقعی‌شان را بدون هراس از رد شدن، نقد، یا سرخوردگی نشان دهند.

از این روی احساس امنیت هیجانی، زمانی که افراد احساس می‌کنند به طور کامل پذیرفته می‌شوند، امکان ارتباطی ژرف و معنی‌دار را فراهم می‌کند. زندگی همه ما همیشه دستخوش استرس‌ها و چالش‌هایی است. اما تجربه این چالش ها برای فردی که دچار ناامنی هیجانی است به مراتب سخت تر و شکننده تر است. تجربه‌ی وجود امنیت هیجانی در یک رابطه به افراد کمک می‌کند تا با این استرس‌ها به شکلی سالم‌تر مقابله کرده و از چالش‌ها بهتر عبور کنند.

همین طور امنیت هیجانی زیربنایی برای رشد فردی و تکامل روابط فراهم می‌کند. احساس امنیت به افراد اجازه می‌دهد تا ریسک‌هایی را بپذیرند که منجر به رشد و تکامل آنها و روابطشان می‌شود. در صورتی که ناامنی هیجانی نه تنها می تواند جلوی رشد و تکامل فرد را بگیرد بلکه می تواند او را دچار عوارض و اختلالات روانی و یا احساسی بیشتری نیز بنماید.

ناامنی هیجانی به خوبی یا بدی افکار یا عملکرد افراد ارتباط ندارد و ملاکی برای قضاوت شان نیست. بلکه همانطور که پیشتر گفتیم نوعی واکنش دفاعی است که فرد در سنین کم به واسطه شرایط عاطفی نامناسب برای محافظت از خویش آن را در ذهن خود ساخته است. این راهکارها اگر در سنین بالاتر درمان نشوند، زندگی فرد را دچار چالش می‌کنند. این‌چنین است که اطرافیان نزدیک از جمله همسر، خانواده و دوستان می‌توانند در رفع این چالش ها و یا تشدید آنها موثر باشند.

به طور مثال ایجاد ارتباط مؤثر و باز و صحبت در مورد احساسات، نیازها، و نگرانی‌های فرد با شریک زندگی یا دوستان نزدیک، بدون ترس از قضاوت یکی از روش‌های مؤثر برای ساخت یک فضای امن هیجانی است. و یا ارائه پشتیبانی ثابت و قابل اتکا، و تأیید این که شخص به طور کامل پذیرفته شده و مورد حمایت قرار می‌گیرد، می تواند موثر باشد. به همین ترتیب احترام به حریم خصوصی و استقلال شخص و حتی ابراز قدردانی و تقدیر برای کوچکترین کارها می‌تواند به تقویت احساس ارزیابی و امنیت شخص کمک کند.

همچنین افراد مبتلا به عارضه ناامنی هیجانی، نیاز به یادگیری و تمرین مهارت های پایه ای چون مدیریت تعارضات دارند. یادگیری راه‌های سالم برای حل اختلافات و مدیریت تعارضات به شکلی که به احساسات دو طرف آسیب نرساند از موثرترین مهارت هاست. ایجاد امنیت هیجانی در رابطه، یک فرآیند مستمر است که به مراقبت و توجه مداوم نیاز دارد.

ارتقای ارتباطات، حفظ احترام متقابل، و پشتیبانی ثابت، می‌توانند زمینه‌هایی برای روابط سالم، سازنده، و راضی‌کننده باشند.

به همین ترتیب عدم وجود امنیت هیجانی می‌تواند تأثیرات منفی قابل توجهی بر سلامت روان و رفتاری فرد و اطرافیانش داشته باشد. افرادی که امنیت هیجانی کافی را تجربه نکرده‌اند ممکن است نتوانند به ارزش خویش پی ببرند و دیدگاه منفی‌تری به خصوصیات و توانایی‌های خویش داشته باشند و از ضعف عزت نفس رنج ببرند. این افراد ممکن است با ایجاد اعتماد و نزدیکی به دیگران دشواری داشته باشند و اطرافیان و روابطشان را دچار چالش های وسواسی و شکاکانه کنند. عدم امنیت هیجانی می‌تواند منجر به تنش و ناسازگاری‌هایی در روابط عاطفی شود و ممکن است خطر ابتلا به اضطراب، افسردگی و سایر مسائل سلامت روان را افزایش دهد.

ایجاد فضاهای امن و حمایت‌کننده برای همه، اعم از کودکان و بزرگسالان، اساسی است تا همگی بتوانند به حسی عمیق از امنیت هیجانی دست یابند و برای رشد و تکامل سالم خویش از آن بهره‌مند شوند.

در نهایت تشویق فرد برای دریافت و پذیرش کمک حرفه‌ای، مخصوصا زمانی که مشکلات طولانی و تکراری شده و فرد را دچار استیصال و ناامیدی کرده است، بسیار مهم و ضروری است.

هیربد هیومن

فوریه ۲۰۲۴

از شما دوست عزیز خواهش می‌کنیم که به ما در مسیر رشد خرد جمعی کمک کنید. با هم می‌توانیم به دستاوردهای بزرگی دست پیدا کنیم. هر کمکی، بزرگ یا کوچک، می‌تواند به ما کمک کند تا با تولید محتوا ارزشمند و رایگان تفاوتی بزرگ در زندگی ما و دیگران ایجاد کنیم. سهمی کوچک از شما، راهی برای تغییر و بهبود زندگی ایرانیان خواهد بود. از اینکه با افتخار به این اهداف ارزشمند کمک می‌کنید سپاسگزاریم.

لینک برای حمایت مالی

مطالب بیشتر

ثبت دیدگاه و نظرات