عدنان خاشقچی
و کودتای شکست خورده در ایران
نویسنده: هیربد هیومن
عدنان خاشقچی درمیان سالی
عدنان خاشقچی، تاجر و دلال اسلحه اهل عربستان سعودی بود، که به خاطر دخالت در چندین معامله مهم و برجسته اسلحه و سبک زندگی مجلل خود شهرت یافته بود. او همچنین بدلیل ارتباطات خود با دولتها و اشخاص تاثیرگذار در سراسر جهان شهرت داشت
عدنان خاشقچی، دلال سعودی اسلحه، در یک تلاش ناموفق برای کودتا علیه خمینی در ایران، پس از براندازی ۱۹۷۹ نیز دخیل بود. این طرح نتیجه همکاری نمایندگان شاهزاده رضا پهلوی و دولت اسرائیل بود با خاشقچی که دو میلیارد دلار بودجه برای کودتا در نظر گرفته بود. کودتا با برنامه فعالسازی نیروهای مخالف رژیم جمهوری اسلامی در ایران و مسلح کردن آنها برای قیامی بزرگ در سال ۱۹۸۲ و در شهر قاهره کلید خورد. طبق اسناد بسیار محدود موجود در آن زمان، اویسی فرماندهی این عملیات را در دست داشت و با دعوت افراد تاثیرگذار و قدرتمند در داخل و خارج از ایران به دنبال یک عملیات هماهنگ نظامی بود که با انصراف ناگهانی دولت اسرائیل در نهایت نافرجام ماند.
دلایل دقیق عدم مشارکت اسرائیل در تلاش ادعایی برای کودتا در منابع موجود به صورت واضح بیان نشده است. احتمالاً این تصمیم تحت تأثیر ترکیبی پیچیده از ملاحظات ژئوپلیتیکی، استراتژیک و دیپلماتیک بوده است. مشارکت اسرائیل در چنین عملیاتی به عوامل متنوعی بستگی داشته است، از جمله ارزیابی از امکانپذیری کودتا، تأثیرات بالقوه آن بر ثبات منطقهای و منافع امنیت ملی خودشان و موافقت آمریکا و شوروی.
عدنان خاشقچی، تاجر سعودی و دلال اسلحه، دارای یک کارنامه پیچیده و گسترده بود که شامل مشارکتهای ژئوپلیتیکی مختلفی میشد. هرچند جزئیات خاصی از زندگی او که مستقیماً به ایران مرتبط باشد وجود ندارد، فعالیتهای او در تجارت اسلحه و روابط با شرکتهای غربی ممکن است تأثیرات غیرمستقیمی بر دینامیکهای منطقهای، از جمله امور مربوط به ایران، داشته باشد. خاشقچی برای تسهیل معاملات اسلحه در مقیاس بزرگ شناخته شده بود، نقشی که اغلب با منافع سیاسی و نظامی کشورهای مختلف در خاورمیانه تلاقی داشت.
گزارش های محرمانه آمریکا، اسرائیل و چندین کشور اروپایی حاکی از آن است که این عملیات شکست خورده از دلایل اصلی اقدام سریع و خشن جمهوری اسلامی برای از بین بردن مخالفانش در خارج از ایران بوده. در آن زمان به دلیل برخورد شدید آمریکا با تروریسم، جمهوری اسلامی اغلب این ترورها را در اروپا انجام داد زیرا می توانست به موجب قراردادهای تجاری بسیار قوی با دولت های اروپایی، مخصوصا آلمان و فرانسه بی هیچ نوع پیگیری قانونی نقشه های شومش را عملی کند. این چنین شد که نقش افرادی چون فرهاد ابوالقاسم مصباحی مامور اطلاعاتی جمهوری اسلامی در فرانسه معروف به شوالیه ایرانی یا شاهد «C» در دادگاه میکونوس شکل گرفت و به موجب آن حدود دویست فرد تاثیرگذار مخالف رژیم ایران، برای همیشه از بازی سیاست حذف شدند.
بسیاری اوضاع خاورمیانه را در گرو بازی نفت میدانند و این در حالی است که هرجا اتفاق بزرگی در منطقه میافتد ردپای دلالان اسلحه بیشتر از تاجران نفت به چشم میخورد. این در حالی است که اسرائیل یکی از رقبای اصلی و مطرح آمریکا در صنعت تسلیحات جنگ است. آیا تا به امروز به این موضوع اندیشه ایم که میزان معاملات اسلحه کشورهای اسرائیل و آمریکا و روسیه چگونه با بحران های خاورمیانه تغییر میکند. و یا رابطه میان تجارت اسلحه با قاچاق مواد مخدر چیست؟
طبق مطالعات علمی چند دهه اخیر در خاورمیانه، ارتباطاتی غیر قابل انکاری میان قاچاق اسلحه و تجارت مواد مخدر وجود دارد، اگرچه میزان و طبیعت این ارتباطات بسته به زمینه و منطقه خاص متفاوت است. خاورمیانه و آفریقا دارای مناطق متعددی است که در آنها درگیری و ناپایداری همیشگی وجود دارد. چنین محیطهایی مستعد قاچاق اسلحه هستند، زیرا گروههای مختلف به دنبال سلاح برای اهداف جنگی و ایدئولوژیک خود می باشند. همین مناطق میتوانند برای قاچاق مواد مخدر نیز مکانهای مناسبی باشند، زیرا اغلب اوقات اجرای قانون و حکمرانی در آنها ضعیف است.
از همه مهمتر گروههای خلافکار سازمانیافته در خاورمیانه ممکن است در هر دو قاچاق اسلحه و مواد مخدر به عنوان بخشی از فعالیتهای غیرقانونی خود دخیل باشند. این شبکهها اغلب به دنبال به حداکثر رساندن سود بوسیله تنوع بخشیدن به تنش های منطقه ای هستند. اینچنین گروههای مسلح یا تروریستی در خاورمیانه ممکن است در تجارت مواد مخدر برای تأمین مالی عملیات خود دخیل باشند. و بالعکس این گروهها ممکن است برای تأمین سلاح خود و یا به عنوان منبع درآمد در قاچاق اسلحه نیز دخیل باشند.
خاورمیانه با وجود مرزهای نفوذپذیر و حکومت های تمامیت خواه و فاسد به عنوان یک مرکز برای مسیرهای قاچاق بینالمللی نیز عمل میکند که مناطق تولیدکننده اصلی مواد مخدر را به اروپا و سایر بازارها متصل میکند. همین مسیرها میتوانند برای قاچاق اسلحه نیز استفاده شوند.
عدنان خاشقچی، تاجر عربستانی و دلال اسلحه که برای سبک زندگی لوکس و نقش قابل توجه خود در تجارت بینالمللی اسلحه، به ویژه در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، شناخته میشد در فروش عمده تسلیحات از شرکتهای دفاعی آمریکا به ارتش عربستان نقش محوری داشت و یک چهره کلیدی در روابط آمریکا و عربستان در آن دوران بود. خاشقچی در سال ۲۰۱۷ در سن ۸۱ بر اثر عوارض بیماری پارکینسون در لندن درگذشت. عدنان خاشقچی و جمال خاشقچی، خبرنگاری که در ترکیه کشته شد، پسرعموهای یکدیگر بودند؛ پدربزرگهای آنها برادرانی از شهر مدینه بودند. جمال خاشقچی از مهمانیهای خانوادگی طی سالها، پسر عموی بزرگتر خود عدنان را میشناخت.
عدنان خاشقچی به عنوان یک "عامل خارجی اصلی" برای ایالات متحده، همانطور که در گزارش سنای آمریکا آمده، میلیاردر پلیبوی است که تنها بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ از کمیسیون قراردادهای اسلحه با کشور مادریاش، عربستان سعودی، ثروت عظیمی به مبلغ بیش از ۱۰۰ میلیون دلار به دست آورد. از جمله، گفته میشود او از این سودهای کلان به نوبه خود برای کسب نفوذ سیاسی اش استفاده میکرده است. در پی واقعه واترگیت، وقتی که کنگره آمریکا شروع به کنترل سازمان سیا کرد، خاشقچی به ایجاد شراکت اطلاعاتی فراملیتی معروف به باشگاه سافاری کمک کرد. بلافاصله پس از آن، او به سازمان سیا کمک کرد تا از مانع دیگری که از طرف کنگره پیش آمده بود عبور کنند. او با پولی که از بانک اعتبار و تجارت بینالمللی قرض گرفته بود و با اطلاعات محرمانه ای که از عربستان و ایالات متحده داشت معاملات غیر قانونی اسلحهای را تأمین مالی کرد که سرانجام منجر به رسوایی ایران-کنترا شد.
رسوایی ایران-کنترا یک رسوایی سیاسی در ایالات متحده آمریکا بود که در سال ۱۹۸۵ آغاز شد. این رسوایی شامل فروش مخفیانه اسلحه به ایران توسط دولت آمریکا بود، که در آن زمان تحت تحریمهای اسلحه بود، به منظور تأمین مالی گروههای شورشی کنترا در نیکاراگوئه. این عملیات بر خلاف سیاست علنی دولت آمریکا و مصوبات کنگره آن کشور بود. فروش اسلحه به ایران قرار بود به آزادی گروگانهای آمریکایی که در لبنان توسط گروههای وابسته به ایران گرفته شده بودند کمک کند، و در عین حال، منافع مالی را برای حمایت از شورشیان کنترا در نیکاراگوئه فراهم آورد که با دولت سوسیالیستی مبارزه میکردند. رسوایی در نوامبر ۱۹۸۶ وقتی مجله لبنانی "الشراع" گزارش مفصلی درباره فروش مخفیانه اسلحه ایالات متحده به ایران منتشر کرد، افشا شد و منجر به تحقیقات گسترده و جلسات استماع کنگره شد. این افشاگری منجر به بررسی رسانهای و خشم عمومی در ایالات متحده شد. جلسات استماع کنگره آمریکا در سال ۱۹۸۷ برای تحقیق درباره این ماجرا برگزار شد. این جلسات که به صورت عمومی پخش شدند و میزان وسیع فروش غیرقانونی اسلحه و انتقال وجوه به کنتراها را برای دنیا آشکار ساختند. ماجرای ایران-کنترا منجر به چندین محکومیت جدی شد، اما بیشتر آنها بعداً در زمان ریاست جمهوری بوش پدر که معروف بود برای حمایت از مافیای اسلحه و نفت لغو، برگردانده یا عفو شد.
مانوئل نوریگا، دیکتاتور نظامی پاناما از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۹ به عنوان رهبر فاکتو پاناما حکمرانی کرد. نوریگا ابتدا به عنوان یک متحد نزدیک ایالات متحده و سازمان سیا شناخته شد و در طول جنگ سرد به عنوان یک منبع اطلاعاتی در منطقه عمل میکرد. با این حال، او به مرور به خاطر دست داشتن در قاچاق مواد مخدر و فساد مالی در اذهان عمومی شناخته شد و مورد بحث و برسی در کنگره قرار گرفت. نوریگا در نهایت در سال ۱۹۸۹ پس از یک حمله نظامی توسط ایالات متحده به پاناما، که به "عملیات تندر قوی" معروف است، سرنگون شد. او به ایالات متحده تحویل داده شد، جایی که به جرم قاچاق مواد مخدر، پولشویی و اتهامات دیگر محاکمه و محکوم شد. نوریگا پس از سپری کردن دوران محکومیت در ایالات متحده، به فرانسه تحویل داده شد و سپس به پاناما بازگشت، جایی که بقیه عمر خود را در زندان گذراند. او نیز مانند قاشقچی در سال ۲۰۱۷ درگذشت.
نوریگا در سال ۱۹۵۹ توسط آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده سیا استخدام شد و اولین چک حقوق خود را از سیا در سال ۱۹۶۷ دریافت کرد. کودتای نظامی که در همان سال رخ داد، او را به رأس سازمان جاسوسی پاناما پرتاب کرد، موقعیتی که نوریگا بیرحم و از نظر ایدئولوژیکی انعطافپذیر، به طور منحصر به فردی برای آن مناسب بود. نوریگا استعدادی برای زندگی دوگانه داشت. او یک روز به واشنگتن پرواز میکرد تا با ویلیام کیسی، مدیر سیا، دیدار کند و روز بعد به هاوانا میرفت تا با فیدل کاسترو ملاقات کند، خود را به عنوان یک میانجی کلیدی بین دشمنان سرسخت قرار میداد و اینچنین یک طرف را در برابر دیگری قرار میداد. او همچنین در برابر امپریالیسم آمریکایی مخالفت میکرد و همزمان رقبا و همکاران قاچاقچی مواد مخدر را در ازای به سازمان مواد مخدر آمریکا می فروخت و اعتبار می گرفت. گفته میشود نوریگا برای حفاظت از مسیرهای حمل کارتل مدلین به ازای هر بار بارگیری هواپیما دویست هزار دلار دریافت میکرد. اینچنین دویست هزار دلاری که او از دولت ریگان دریافت میکرد در مقایسه با این مبالغ ناچیز بود.
پرداختهای سیا به نوریگا از طریق حسابهایی که او در بانک اعتبار و تجارت بینالمللی نگهداری میکرد، انجام میشد، کانال ترجیحی سازمان سیا برای معاملات مخفی خود با سیستم اطلاعاتی عربستان و پاکستان و همینط.ر با شورشیان مجاهدین افغانستان که در راس قاچاق هروئین بودند. در همان دوره، آدنان خاشقجی، در گزارش سال ۱۹۹۱ اطلاعاتی دفاعی آمریکا به فروش تفنگ های جنگی خودکار به کارتل مدلین کلمبیا (اسکوبار) متهم شده بود، از این بانک برای تامین مالی فروش اسلحه به ایران وام گرفته بود - پول هایی که مانند برخی از درآمدهای نوریگا، به شورشیان نیکاراگوئه منتقل شدند. تحقیقات بعدی فدرال آمریکا فعالیتهای شعبه پانامایی بانک اعتباری و بازرگانی بینالمللی BCCI را در زمینه پولشویی برای تجارت مواد مخدر کلمبیایی معرفی کرد. بانک اعتباری و بازرگانی بینالمللی BCCI یک بانک بینالمللی بود که در در سال ۱۹۷۲ توسط آقا حسن عابدی تاجر پاکستانی در لندن تأسیس شد و یکی از ده ها بانکی بود که با پولشویی اسلحه و مواد مخدر در ارتباط بوده. همانطور که گزارش ۱۹۸۵ کمیته امور خارجی خانه نمایندگان آمریکا توضیح گزارش داده در آن زمان دشوار بود یک بانک پانامایی را پیدا کرد که در یک درجه یا دیگری در نوعی فعالیت نامناسب دخیل نباشد. "با بیش از صد بانک، دلار آمریکا به عنوان ارز ملی، و قوانین سختگیرانه اسرار بانکی، پاناما مکان ایدهآلی برای پولشویی درآمدهای مواد مخدر است. مقادیر نامحدودی از پول میتواند بدون نیاز به گزارشدهی وارد و از کشور خارج شود، و پولشویی جرم نیست." اینچنین فساد در دولت و نظامیان آن کشور همهگیر شده بود.
درست در همان سالهای اولیه دهه هشتاد میلادی در بحبوحه ی جنگ ایران و عراق و احتیاج شدید به اسلحه، جمهوری اسلامی و سپاه با ایجاد گروه های شبه نظامی شیعه در روستاهای کوچک شیعه نشین کشورهای چون سوریه، لبنان و فلسطین شروع به کشت و تولید مواد مخدر چون ماریجوآنا، هشیش و تریاک کرده بودند. اینچنین شد که سپاه به یکی از قدرتمندترین تولید و پخش کنندگان مواد مخدر در دنیا تبدیل شد. در دهه هشتاد حدود بیست درصد هروئین آمریکا توسط مافیای سپاه و جمهوری اسلامی در این سه کشور تامین می شد. طبق گزارش های محرمانه اسرائیل با بالا گرفتن جنگ بزرگ مواد مخدر به رهبری آمریکا سپاه سالی چندین ملیون دلار درآمد از فروش زیرزمینی مواد مخدر به اسرائیل از طریق کارتل کلیمی اسرائیلی بدست می آورد. با اوج گرفتن جنگ مبارزه با مواد مخدر آمریکا و دسترسی به تصاویر ماهواره ای ابتدا سوریه و بعد لبنان و فلسطین از کشت و زار خارج شده و به تولید مواد مخدر شیمیایی و حتی ترکیبات کوکائین پرداختند.
هیربد هیومن
ژانویه ۲۰۲۴
ثبت دیدگاه و نظرات