فصل های زندگیم کوتاست
با هر سلامی
بهاری
و با هر بدرود
خزانی
آن وقت که نامم را میخوانی
شکوفه لبخند
بر پیکرتکیده عمرم رنگ می افشاند
چو نیستی
سکوت نبودنت گوشم را می آزارد
و برگ برگ غرورم
میرقصد بر باد افسونگرافسرده
و می ریزد
پاییزاست
باد می آید
من صدای خش خش غرورم را
به زیر پاهایت میشنوم
نامم را صدا کن
تا بهار
دوباره بر من خنده زند
توضیحات
در "پاییز"، هیربد هیومن با هنرمندی تصویری از چرخه طبیعت و مناظر عاطفی تجربه انسان را با هم ترکیب میکند. این شعر، از طریق استفاده از متاپور پاییز، موضوعاتی از تغییرات، حس نوستالژی و ماهیت چرخهای زندگی را بررسی میکند. همچنین، با فرود برگها و ناله باد، شاعر ما را به تفکر در برابر نهایت نقطه پایانی و وعده شروعی جدیدی که از ژرفای خاطره زاییده میشود، دعوت میکند.
ثبت دیدگاه و نظرات