جان سخن

A+ A-

هان ای ذهن سوداگر مست
لب فرو بند زسخن
باش خاموش
و پریشان تو مباش

به آغوش گرفته است مرا
زندگی چون مادر
که گرفته است
طفل دردانه ی خود را به بغل

 سخن از خوب و بد
کوه و که
با ما چه کنی؟
لب فرو بند زسخن
که نه خوب است و نه بد
که نه کوه هست و نه که

کاندرین ملک که سکنی داریم
نه درست است نه غلط
نه تو هستی و نه من
لب فرو بند زسخن

هیچ میباید گفت

اندرین ملک که ماییم در آن
هیچ میباید بود
هیچ میباید شد
تا زمانی که ز هیچ زنده شود
جان سخن

توضیحات
شعر "جان سخن" نوشته هیربد هیومن، نویسنده، فیلمساز و فیلسوف ایرانی-آمریکایی، به ما یادآوری می‌کند که گاهی اوقات، خاموشی و آرامش فکری می‌تواند ما را به درکی عمیق‌تر از زندگی هدایت کند. در این شعر، زندگی به مثابه مادری است که فرزندش را در آغوش گرفته، نشان‌دهنده پذیرش بی‌قید و شرط و عشق است. شاعر به ما می‌گوید که فراتر از مفاهیم دوگانه خوب و بد، وجود و عدم، یک حقیقت عمیق‌تری وجود دارد که تنها از طریق خاموشی و غوطه‌ور شدن در "هیچ" قابل فهم است. "جان سخن" دعوتی است به سکوت، به منظور رسیدن به یک بینش عمیق‌تر و زندگی سرشار از آگاهی.

ثبت دیدگاه و نظرات


© تمامی حقوق این صفحه محفوظ است. هرگونه تکثیر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از مطالب این وبسایت حتی با ذکر منبع، بدون اجازۀ کتبی هیربد هیومن ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.