آینه دار

A+ A-

لب ز سخن فرو کشم
تا تو سخن شروع کنی

من به کناری میروم
تا تو ز ره گذر کنی

دست ز ستیزه میکشم
تا تو مرا رها کنی

نقد تویی, نسیه منم
لب ز سخن بسته منم

شور تویی, شعر منم
عاشق لب بسته منم

شهر تویی, راه منم
رهرو دلخسته منم

زمزمه ای به گوش من
برده ای عقل و هوش من

سوز تویی, ساز منم
ای همه تار و پود من

شور تویی, شرر منم
آتش تو سوخته تنم

شعله چرا نمیکشی؟
خرمن نیم سوخته منم

عشق تو در کمین من
عشق تو برده دین من

دال تویی, دلیل تویی
مرتد و مطرد منم

رنگ تویی, قلم تویی
نقش و نگار تو منم

خوب تویی, بد تویی
مانده کار تو منم

جلوه چرا نمیکنی؟
آینه دار تو منم

راز تویی, رمز تویی
محرم راز من تویی

لب به سخن نمیکشم
تا ندهی جواب من

توضیحات
شعر "آینه دار" نوشته هیربد هیومن، نویسنده، فیلمساز و فیلسوف ایرانی-آمریکایی، دعوتی به سکوت و انعکاس است تا از طریق آن به فهمی عمیق‌تر از خود و عشق برسیم. در این شعر، شاعر خود را کنار می‌کشد تا فضا برای آینه دار عشق - معشوق - باز شود. این اثر، مفهوم دوگانگی و اتحاد را در عشق و زندگی اکتشاف می‌کند، نشان می‌دهد چگونه ما با سکوت خود، به آینه‌ای برای نمایان شدن عشق تبدیل می‌شویم.

ثبت دیدگاه و نظرات


© تمامی حقوق این صفحه محفوظ است. هرگونه تکثیر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از مطالب این وبسایت حتی با ذکر منبع، بدون اجازۀ کتبی هیربد هیومن ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.