در واپسین نفس پیوستگی
آنجا که گسسته میشود
هر بند ز بند دیگری
و می شکند مهر عقد
خواب های سخنساز
حقیقت گویان مست
هتاکان شرف و ناموس و منزلت
ز عالم اسرار پرده میدرند
تا چشم بگشایی ز خوشدلی
و درد را آنگونه که باید
در جان خود بنگری و دریابی
حضور بی حضور
چون پرده ایست برحقیقت
تا چشم نبیند و گوش نشود
آنچه در دل سیاه سرد پنهان است
خوابها میدانند
توضیحات
به 'حظور بی حظور'، شعری تأملبرانگیز از هیربد هیومن بپیوندید که به بررسی پیچیدگیهای ارتباط میان دیدهها و نادیدهها میپردازد. هیربد با بینش عمیق، تعادل ظریف میان حضور احساسی در غیاب جسمانی را کاوش میکند و لایهها و پیچیدگیهای روابط انسانی را آشکار میسازد. این اثر جذاب خوانندگان را به تأمل در مورد پیوندهای نامرئی که ما را به یکدیگر متصل میکند، حتی زمانی که از هم دور هستیم، و حقایق پنهانی که زیر سطح تعاملات ما قرار دارد، دعوت میکند. از طریق استفاده ماهرانه شاعر از زبان و تصویرسازی، 'حضور بی خضور' به دروازهای برای درک عمق تجربه انسانی مشترک ما تبدیل میشود، تشویق به تفکر عمیقتری در ماهیت ارتباط و ناشناخته ها و اسرار درون.
ثبت دیدگاه و نظرات