رسم درویشان

A+ A-

رفیقم دشمنی کرد و
دلم آتش گرفت
از تب
درون‌ شعله رقصیدم
چو‌ ققنوس در دل آتش
برآوردم تاب و تابیدم

زدم بر قلب دریاها
که تا چشم می تواند دید
همه آبی ناآلوده است
از آن‌‌ بد کرده با خویش
و خویشانش
همه‌بد کرده با هم
در دل آتش

ندانستند

نمی سوزد شقایق
در دل صحرا
و می سوزاند آن سرخی
که از قلب زمین سخت
آمده بیرون تا برکشد‌ آتش
بر خان ناپاکان

چنین است رسم‌ درویشان
جدا از خویش
و از خویشان
خیال خام زود باور
چو‌‌ سوزد در دل آتش
به‌ یک دم حال دورانش
بسوزد چون بسوزاند

توضیحات
شعر "رسم درویشان" اثر هیربد هیومن، یک تأمل عمیق در مورد تجدید حیات از طریق آتش است. شاعر با استفاده از تصویر ققنوس، نماد باززایی، خود را در میانه‌ی آتشی توصیف می‌کند که هم تطهیر کننده و هم نابودگر است. این شعله‌ها، نه تنها برای شاعر بلکه برای جهان پیرامون او، راهی برای پاکسازی و رهایی از ناپاکی‌ها ارائه می‌دهد. "رسم درویشان" به ما یادآوری می‌کند که درد و رنج، می‌توانند مسیری به سوی درک عمیق‌تر از وجود و اتصال مجدد با طبیعت و زندگی باشند.

ثبت دیدگاه و نظرات


© تمامی حقوق این صفحه محفوظ است. هرگونه تکثیر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از مطالب این وبسایت حتی با ذکر منبع، بدون اجازۀ کتبی هیربد هیومن ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.