مریض: کی؟ من؟ (سرش رو به نشانه تایید نشان میدهد)
دکتر: چند بار؟
مریض: چی؟ آهان، خب خیلی
دکتر: عاشق کی؟
مریض: چی؟ عاشق؟ آهان خب زن همسایه بالاییمون. مامان فرامرز. (مکث می کند. به میز خیره شده. با ناخن روی میز می کشد. ادامه میدهد) عاشق ماشین محمود اینا. اصلا عاشق این بودم که با لیلی و کوروش و خاله صودابه و عمو ناصر بریم خیابون گردی. آخه عمو ناصر همیشه پنجشنبه ها زود میاد خونه لیلی و کوروش و خاله صودابه رو میبره خیابون گردی. همیشه می رفتن همیشه (میخنده و ذوق می کنه)
دکتر: تو رو هم هیچوقت با خودشون بردن؟
مریض: من؟ خب نه. هیچوقت نبردن. چون عمو ناصر از بابام خوشش نمیاد ما رو نمی برد. (عصبانی میشه) اصلا فکر کردی من الکی عاشق این بودم با اونا برم خیابون گردی؟ عاشق بودم چون هیچوقت من رو نمی بردند. تو واقعا دکتری؟
دکتر: تا حالا عاشق شدی؟
دکتر: اخیرا عاشق شدی؟
مریض: اخیرا؟ چرا آره. عاشق دکتری. اگه من دکتر بودم (میره تو فکر هنوز ناخن هاش رومی کشه رو میز) میدونستم چی بپرسم
دکتر: از چی بدت میاد؟
مریض: بدم می یاد؟ چرا بدم بیاد؟ بدم نمی یاد. از ماشینمون بدم مییاد مخصوصا وقتی بابام می خواست ما رو زوری ببر بیرون. (دوباره میره تو فکر. سرش دایم پایین) خب اگه ماشین نبود اون که نمی تونست ما سه تا رو کول کن زوری ببره بیرون. از شبم بدم میاد. زوری باید بخوابی. هیچکی نمیپرسه خوابت مییاد یا نه. چراغ و همینجوری خاموش می کنند. (سرش رو میاره بالا تو
چشمای دکتر نگاه می کنه) اصلا از تو هم بدم مییاد. همش سئوال می کنی. فکر میکنی دکتری. اصلا به تو چه من بدم مییاد
دکتر: من گفتم چرا بدت می ياد؟
مریض: پس چی پرسیدی؟ (تو چشمای دکتر خیره شده)
دکتر: اصلا چرا بدت مییاد؟
مریض: وقتی عاشقش نباشی بدت مییاد. پس چی؟ عاشقش نیستی تازه بدتم نیاد؟ اصلا شما دکترا وقتی کتاب میخوندین چرت میزدین. من فکر کنم تو خودت از دکتری بدت مییاد وگرنه عاشقش میشدی. توتا حالا عاشق شدی؟
دکتر: کی؟ من؟ (سرش رو به نشانه تایید نشان میدهد)
مریض: چند بار؟
دکتر: یبارشو یادم ولی چند بارشویادم نیست
مریض: عاشق کی؟
دکتر:نمیدونم. یادم نیست. مهم نیست. قرصم بده بخورم برم بخوابم. (مثل آدمهای گیج که تازه از خواب پا شدن)
مریض: قرص نخور دیوونه. قرصی، مریض، معیوب. (کاغذهای جلو دکتر و چنگ میزنه و میریزه تو هوا)
دکتر: خوابم مییاد (بلند میشه که بره)
مریض: هوی روپوش و بده
(دکتر روپوش سفید رو با حالت گیج خواب آلوده در میاره پرت میکنه تو صورت مریض و میره. مریض با عصبانیت روپوش رو می پوشه میشینه رو صندلیش بلند و عصبانی داد میزنه)
مریض: مریض بعد
ثبت دیدگاه و نظرات